<شعر> دفتر شعر من ....
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دفتر شعر من ....

دفتر شعر من ....

زهره صفی آریان
دفتر شعر من ....

انتظار خدا از انسان به تکامل رسیدن اوست

بر حسب وعده های داده شده ، یاور اوست

انسان چو می داند گذشت خالق برای اوست 

توبه میکند بارها، اما دوباره گناهان از اوست 

گر خداوند از انسان یکبار پذیرای توبه  می بود

انسان حساب کارش بداند، همیشه مبرا می بود

 گذشت خدا به گناهان انسان هست، وفور

انسان جاهل ، کور راه شده به دور از نور

گر به یکبار توبه ،چشم و دل باز میشد به نور

در دنیای فانی ،  هرگز نمی شد این همه ظلم 

بارها توبه کرد و بارها توبه شکسته شد به روز 

امید آخرین فرصتی شود توبه،از خدا شد به دور

چه ظلمها شد ، چه دروغها وچه جنایتهای وفور

گناهان پی در پی ، چشم بصیرت و دلها همه کور 

چو خداوند آزاده کرد  ،  انسان را به جهود 

حد و مرزش را ندانست  ، انسان به نفوس  

نداند انسان که هست به درگاه خالق خود

حسابی و کتابیست به  کرده اعمال خود 

هر اعمالی چه به گناه و چه به مبرای اوست 

همین دنیا باشد اثر بخش ، به انسان و وجود 

به وادی بعد خدا داند ، انجام اعمال بد و نیکو 

آنکه رفته، شده روحی سرگردان به اعمال خود

به اذن خدا برای آگاهی انسان، به سرشت بد و نیکو

آگاهی به وجود و اهداف خدایی  ، که خالق اوست




تاریخ : پنج شنبه 01/8/26 | 8:18 صبح | نویسنده : زهره صفی آریان

از این ستون به اون ستون فرج / در نظر خداوند

از این ستون به آن ستون حرج / فراموش شده خداوند

      امیدواری گوید: 

از این ستون به آن ستون فرجی

 

                                                                ناامیدی گوید: 

از این ستون به آن ستون حرجی

امیدوارست ، خدا را دارد بیاد 

خداوند ، در همه حالش باشد یار

ناامیدی ، چون کفر ورزید انسان 

به فراموشی ، جدا گردد ز یاد خدا

گر امیدواری، همه حال موفق و شاد 

ناامیدیست، شکنجه به روح و روان 

گر توبه، شکستی صد بار ای انسان

امیدوار باش به سوی باری تعالی 

گر زمزمه ات خوانی حاجت را

برآورده شود ، شوی حاجت روا

بارها استغاثه کن، به درگاه خدا

از گناهان گذشته ات، شوی مبرا




تاریخ : پنج شنبه 01/8/26 | 7:3 صبح | نویسنده : زهره صفی آریان

مادر به وجودش، نقشی بی همتا 

مادر در دنیای خویش، تنهای تنها 

مادر قداست، خلق شده به حکم خدا

بی نظیره ، هر موجود مادری در دنیا 

مهر مادر تا مهر موجودات، مادر نام

در برگرفته، از سویهای انوار مهر خدا

مادر، پدید آمد از جنس لطیف مهر افزا

مادر ، جان دهد به وجود فرزندان 

بهشت زیر پای مادران ، وعده خدا 

بهشت کم باشد، برای مادران جان نثار

در موجوداتی چون خزندگان، ماران

گر در طبیعت ضربه شوند بچه مارها

انتقام سخت گیرند  ، مادران  مارها 

گر شیران، یوز پلنگان، گرگان هر موجودات

به دفاع از بچه هایشان مبارزه کنند با دشمنان 

مهر مادری خدا دادیست به همه موجودات 

گر مادر نباشد زندگی نباشد برای انسان 

مادر روشنگر چراغ مهر در آشیان 

به وجود مادرست، خانواده شادان

خدا خلق کرد ادم را در یک زمان 

به آرامش و عشق خلق کرد حوا 

مهر مادری قرار داد به ذات حوا 

نسل به نسل رسیده از او به مادران

بهشت زیر پای مادران به وعده خدا 

بهشت کم باشد، برای مادران جان نثار




تاریخ : چهارشنبه 01/8/25 | 1:18 عصر | نویسنده : زهره صفی آریان

خواهم نگویم، ولی انصاف نباشد

که نگویم، پس بگویم بهترست 

این که گفته نشود ، بدترست

گفتن این جمله ، صلاحست

بلکه جهت بهبودی ، تاثیر گذارد

بیاد گذشته های دور ، چه گویم

همان دوران که دلسوزی بود بیشتر

دوستی، سادگی بود و صداقت

اگر به بالینی ، مریضی بود هم

زکامی، سر دردی، دل دردی، با هم  

بصرف دارو، بهبودی حاصل میشد هم

نداشت حتی عوارضی آن دارو هم

به حدی دارو بود ، مثمر ثمر 

اگر بود ، مریضی سالی یک بار هم

فقط با خورد اولین قرصی ، بیادم

بهبودی حاصل میشد به وجودم  

کاش حالا نشویم مریض یک بار هم 

بصرف دارو مبتلائی، به عوارض بعد 

حین زکامی ساده تجویز دارو،زیاده ازحد؟! 

فکر بیمار تجویز یک آمپول،کافی هست

چه طولانی می شه! گذر دوره نقاهت 

تازه مبتلا به عوارض دارو، بعد نقاهت




تاریخ : سه شنبه 01/8/24 | 8:19 صبح | نویسنده : زهره صفی آریان

افکار  ، پاکسازی شود از هر آلایشی

رجوع داده شود  ، به هر فکر مثبتی

گسترش یابد به فکر، عقل سلیمی 

عاقل، حلال مشکلات  ،  به آسانی

گوش نمی سپارد به هر حرف نادانی 

تصمیم درست گیرد ، با فکر مستقلی

هر که رسیده باشد به تکامل عقلی 

هرگز نکند مزاحمتی، به گذر اموری

گاهی نیاز زندگی به تخصص مشاوره ای

مشاوره ای که، حلال مشکلات در زندگی 

افزون دهد عقل را برای گذر سهل زندگی

ثابت کند در زندگی، تجربه بالاتر از علمی

ارزش انسان به عقلش، راه درست زندگی 

انکه عاقل، مهرش به وقت ، بجاست سخاوتی

عاقل، با ریسمان پوسیده دیگری نرود قعر چاهی 

عاقل ، بخوبی تشخیص دهد دوستی از دشمنی

آنکه عاقلست، داند چیست زیان و ضرر سلامتی 

آنکه عاقلست، هرگز نرود به بی راهه و گمراهی

گر رود به بی راهی برگردد به راه درست و سلامتی

عاقل نگزیند دوستی، مگر اندک و از خودش به دانایی

دانایی به درستی و صداقت و عالمی،  دوستی

در سختیها همراه  و در خوشیها هم به شادی

عاقل،سکوتش بیش، ندارد هرگز پر حرفی 

عاقل ندارد حاشایی، برخوردش هست منطقی

عاقل با اراده حرفش، پشت زبانش به پنهانی 

با فکر به موقع باز کند، زبان حرف و حدیثی

                 عاقل، پوشش اراسته، نرود دنبال مد روزی

 عاقل داند انچه شود مد روز ، فقر و بیچارگی

عاقل پی جوی فاخری، رسیدن به معنوی

فخر و زیبایی.، بیند در کمال حسن الهی.




تاریخ : دوشنبه 01/8/23 | 8:21 عصر | نویسنده : زهره صفی آریان

 

زندگی ســــــلام، روزی دگر، روزی نو، تولدی دگر 

پرده ها را پس میزنم، ابریست هوای شهرم  

خورشید جهان سوز پشت ابرها پنهانست 

ســــــلام خالقم، زندگی، خوشبختی، انرژی مثبت

 بهترین آرزویم برای خانواده ، دوستان، هر که دهد انرژی مثبت 

برای خوشبختــــی، ســـــلامتی،

زندگی ســــــلام

نفسی عمیق در هوای سرد پائیزی

 بخشد به وجودم انرژی صبحگاهی

 ارام ارم ابرها را پس زند خورشید مهر افروزجهانـــــی 

 

ســــــــلام زنـــــــــدگی 

 

سحرخیزان آسمانی پشت پنجره منتظر دانه ای  

سحر خیزان زمینی، هر کسی به دنبال زندگی

الوان زیبای درختان طبیعت پائیزی 

نسیم سرد، اما روح افزای صبح پائیزی 

هست به تمام جهان انرژی مثبتی

 

زندگی ســــــــــــلام

 

تا هستم و هستی ســــــلام زنـــــدگی




تاریخ : یکشنبه 01/8/22 | 7:38 صبح | نویسنده : زهره صفی آریان

شود روح  ، از جسم و جانم  ،  جدا 

جسم و جان را بینم،فسیلی به خاک 

جسم و روحی که با همند، اغنیا 

ترک شوند ، هر دو از قفس دنیا 

جسم به خاک رود، دنیا سبزه زار

روح رود از این وادی، نزد خـــدا 

جسم و روح و جان، در قفس دنیا 

به موعد، رهایی بخشد روح وجان

آنچه در عذاب باشد ، روح انسان

جسم پر دردی شود، از روح انسان 

دو وادی ظلمت و نور، مهم روح انسان

از هست به نیست، نیستی نه به آن معنا 

روح باشد به اعمال نیک دنیوی ، آرام  

روح باشد ز گنهکاری دنیوی ، به عذاب

جسمی در خاک، گاه روحی بی قرار و سرگردان 

روح و وجدان با گناه ، ستیز کند / نشود آرام

هنوز پذیرفته نیست  ، آن روح به نزد خدا 

سالیانی شود ،آن روح روی زمین سرگردان

روح سرگردانی، به قتل نفس،انسان بی گناه

قطع نفس خویش، تا موعد مقرر خواست خدا 

روح  سرگردانی،  پایمال کردن حق الناس

روح سرگردانی، چون جیره خواری به حرام

روح سرگردانی،ظلم به حق زندگی موجودات

روح سرگردانی، به لرزه اوردن آشیانه ها 

روح سرگردانی، نادیده گرفتن دستورات خدا 

در کل کفر کافران، ظالمان و از دین خدا جدا

گر باشد روح انسان در ارامش و حقیقت

کسیکه استفاده کرد بخوبی از فرصت  

با حسن الهی ، راهی  بهشتی برینست

همان وعده ی الهی که بهشت برینست

به نوازش یتیمی، به او داد از طعامش 

فقیری رخت و لباسی ز عریانی بپوشاند

گرم کرد ز سوز سرمای زمستانی، به کلبه اش

اندوخته" ثبت اعمال نیک، از پل صراط در گذرد

 هماندم که باشد در غروری، تواضع کرد

گره گشای سختیهای دنیا با سلامت عقل  

بدون چشمداشتی و بدون هیچگونه منت

خدا را مد نظر.، به اعمال نیک و حکمتش 

بهشت از آن این انسانهاست،چه مرد و زن باشند 

مهم خلوص نیت، سرانجام به دستورات خداوند




تاریخ : شنبه 01/8/21 | 4:14 عصر | نویسنده : زهره صفی آریان

گر آدمها  بدانند  طرز ، حرف زدنشان 

زندگی شود، مملو از صمیمیت و صفا 

نه دلی رنحیده شود ، نه افکاری نگران  

اول فکر ، بعد چرخاندن زبان در دهان 

موقعیت سنجیده و  بعد شوند سخنران

افسوس از  آدمی که عجول به  سخنران

در نقص حرفها، رنجاند از خود،دوستان 

 گفته شود از سوی شخص، هر کلام

ریشه زده به اعمال خوب و بد اشخاص

وسوسه افکار شیطانی در حرف و کلام 

گر میدیدمش تا به امروز از عرشیان 

حال بینم او را، از شیاطین دجال !؟  

چه خوب و چه بد، با حرفی و کلام

رسد از عرش به زیر صفر مقام انسان

درسته رک گویی، حرف دله به اعمال 

چه گویی، با که گوئی، اصل هنره انسان

با گفتمانی دلی شکنی، افکاری به نگران 

ریشه زده از آینده افکار شومت به اعمال

این دوستی نباشد بلکه عملکرد ، شیطان

رساندت به پرتگاه سقوط از خوشبختیها 

 ز بد و نیک حرفت ، ای انسان هوشدار

 به دفتر زمانه ثبت گردد هر سخن به رفتار

گویند زبان داغ ، سر سبز را دهد بر باد

کم گوی و گزیده گوی چون د`ر ، به ایام  

به دیده بینی نتیجه اعمال خود، به دنیا 

ما بقی اعمالت به آخرت، شود حق الناس




تاریخ : شنبه 01/8/21 | 8:32 صبح | نویسنده : زهره صفی آریان

هر که بداند مسئولیت اعمال خویش

داند گناه و ثواب کارش در چیست؟! 

چشم بصیرت باز کند، شود دور از هر گناهی

عاقبت هر کاری را بیند، نشود رسوای عالمی

تربیت هر فرد باشد ، اول در خانواده ای

نقش گرفته، تکامل یافته، در خانواده ای 

خانواده نقش بزرگ و مهم در ذهن آدمی

باشد حل مشکلات در جامعه ی امروزی 

به تربیت صحیح در خانواده ی مثبتی

گر پدر و مادر باشند به جایگاه خویش 

مادری رقیب دختر نشود،سن و سال خویش 

نکند به چهره ،  جوانتر از دختر خویش

نکند عرضه اندام و بداند ارزش مادر بودن خویش   

مادر که داند جایگاه خویش،به سن و سال خویش 

دختر جای پای مادر نهد، رسد به حسابهای خویش

دختر الگوی پاک بگیرد از مادر ساده و سالم  خویش 

دختر، آینده شود مادری سالم به فرزند خویش

نه اینکه شود،  مانکن و رسوای  زمانه خویش

دختری مقایسه نشود با جنس مخالف خویش

با افتخار سوی خود به استعدادهای خویش

مثلی بوده ، نسل به نسل از قدیم به جدید

به وقت ازدواج ، مادر را ببین، دختر را بگیر 

گر چه قبول نکنند ، این مثل را، به فکری 

بدانند رفتارهای ظاهری ، اکتسابی ، گاهی

بالاخره دختر، رسد به مادر، به ذات خویش

پدر باشد حامی خانواده ، در جایگاه خویش 

فرزندان ، حساب خود را کنند به جایگاه خویش

هر که مسئولیتی، به وقت و سن و سال خویش 

مردان در حمایت خانواده اند ، به ذات خویش

هر شخصیتی ، باشد به جایگاه مقدس خویش

جامعه شود گلستان ، به لطف مقام و ارزشی

هر که باشد مشغول  ،  به وظایف خویش

هر که بداند مسئولیت اعمال خویش 

داند گناه و ثواب کارش در چیست ؟!




تاریخ : جمعه 01/8/20 | 11:37 عصر | نویسنده : زهره صفی آریان

صبر را جرعه جرعه، نوش کن 

با صبر حال پریشان ، رام کن

گر ذات خداوند صابری نبود

دنیا نبود،آخرت به فنائی بود

با صبر انسان را به دنیا آفرید 

نقش زیبای آدم و حوا  آفرید

با صبر دنیای کهنه به مدرن رسید 

چه بسا انسان هم به تکامل رسید

با صبر درخت کهنسالی، جوانه زند

غنچه شکوفه، میوه به ثمر ، رسد

با صبر، قوره شهد وشیرین شود 

انسان، به طعمش ، سلامت شود

با صبر مادر، صاحب فرزندی شود

فرزند ،   پدری و مادری شود 

انسان با عروج، به خدا رسد

سرنوشت زندگی را، صبر رقم زند 

از صبر خطرها زود گذر شود 

از صبر سختیها ، آسان شود 

محبت از صبر ، بر دلها نشیند

واژه صبر، چه پر معنا شود

نم نم باران با صبر، زمین را صفا دهد 

بارش تند باران، بی صبرانه هست

 سیل شود،طوفان و طغیان ها کند 

صبر را با تکرار در خود توان بخش 

 زندگی را با صبر و شکیبائی، کن گذر  

 صبر ، نقش به سزائیست در سعادت

گر باشد گذر زمانه،  به تلخی طعم صبر 

بهشت صبوران و صابرین ، طعم شیرین صبر




تاریخ : پنج شنبه 01/8/19 | 7:30 عصر | نویسنده : زهره صفی آریان
<< مطالب جدیدتر مطالب قدیمی‌تر >>


.: Weblog Themes By Slide Skin:.