<شعر> دفتر شعر من ....
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دفتر شعر من ....

دفتر شعر من ....

زهره صفی آریان
دفتر شعر من ....

هر دم به آزردگی دل ، بارها بوده گذشتها 

به کنج دل شکوائیه های یواشکی ، دریغا 

به گذر زمان ، طاقت فرساست وجود انسان 

به تحملات صلب زمان، ظرفیت رو به اتمام

دل کندن ز بام ، پر کشیدن همچون مرغان

دل، رود بر فراز آسمانها دور شود به هجران

نبینی دگر از او نشانه ای ز محبت ، وااسفا

مرنجان دلی که به مأمن خویشست در وفا

دل خوش کرده به صدق و صفای همرهان

بگذار ، که میگذرد چند صباحی از عمر ما

همه مسافر و میهمان هم ، در این گنبد دوار

با خاطراتی که ماند برای همیشه،  به یادگار




تاریخ : دوشنبه 102/8/29 | 1:18 عصر | نویسنده : زهره صفی آریان

فرشتگان روی زمینند، پرستاران

مهر و محبت خدائیند ، پرستاران

شفیع بیماران، به وجود پرستاران

خداوند، حافظ سلامتی پرستاران 

روز میلاد دُرّ درخشان مهر و عاطفه

و روز پرستار خجسته باد

 

 




تاریخ : یکشنبه 102/8/28 | 11:17 صبح | نویسنده : زهره صفی آریان

گر ترا باشد، همنشینی با دانشـــــمندان

گر ترا باشد ، به علم و دانش پژوهــان

ارتقاء افکار، به همنشینی دانش‍ــــمندان

گر ترا درد و رنجی باشد شوی مـــداوا

تکامل عقل سالم همنشین با دانشمندان

به ره پر فراز و فرود بوده اند دانشمندان

کسب تجربه ، به ز تجربه کردن، پژوهـان

عاقلان استفاده کنند ز تجربیات دگـــران

نام نیک بجا ماند به روزگار ز نیکــــــــان 

به ثبت تاریخ ، نام و نشان فرهیختگــان




تاریخ : یکشنبه 102/8/28 | 10:54 صبح | نویسنده : زهره صفی آریان

ش، شرافت » خ، خاندان » ص، صالح »

ی، یکرنگی » ت، تکامل

 

شخصیت ، نیت و عمل خیر به اعمال 

شخصیت ، تأدیب یافته به رفتار 

شخصیت ، مثبت اندیشی به افکار

شخصیت ، بیان خوش به گفتار

شخصیت ، با اراده و دور از وسوسه ها

شخصیت ، حفظ نجابت به اخلاق 

شخصیت ، حفظ آبرو و شرف به کردار

شخصیت ، حفظ صداقت به گفتار 

شخصیت ، حفظ نگاه ز گناه 

شخصیت ، نیات خیر به افکار

شخصیت ، حفظ حق و حقوق دیگران

پس شرافت خاندان به حفظ کردار نیک ، رفتار نیک و گفتار نیک ،  افکاری صالح و یکرنگی با  اراده ای تکامل یافته .   




تاریخ : شنبه 102/8/27 | 11:47 عصر | نویسنده : زهره صفی آریان

چه شد که گذرت ره به بیابان، جانا صبی 

به رهائی خانه و کاشانه ، جانا صبی

ز غربت بیابان ، به دنبال چه هستی 

مقصد چیست ، به چه هدف گذری؟!

دریاب مرا چشم به جاده ها ، که آیی

آمده ای ، دوباره رفتنت بهر چیست؟!

خستگی زدوده نشد بار سفر بسته ای

 کجا چنین شتابان،دریاب مرا چشم به راهی

به کجا گم کرده ای خود ، غربت از آن تو نیست

 جویای خویش ، رفاه تو به کاشانه ایست

دلبند سرا و مأمن و حوالی خویش، جانا صبی

چرا به غربت ، ره بیابان گذری ، جانا صبی




تاریخ : جمعه 102/8/26 | 9:22 صبح | نویسنده : زهره صفی آریان

گاهی دروغ گوید به مصلحتـــــی

خواهد خرد نشود به شخصیتـــی

دروغ چه اصل و چه به مصلحتی

جایز ندانم ، حتی هر از گاهــــــی

دروغ واجب ،گنهی ز افکار نادانی 

به دروغ مصلحتی ، در سکوت، بهتری

صداقت و راستگویی ز قلب یکرنگی 

شخصیت انسان را برد تا کمالگرایـی

یک بار به دروغ،نشود به  اعتمادی

رنگارنگ بینند شخصیت را هر ساعتی

راستی و درستی آید ز دل با صداقتی

حاشا ، جایز ندانم دروغ،حتی به مصلحتی

خدا به خلق پیامبران نهادینه کرد صدق و راستی

 صداقت، همیشه باشد ، وجدان راحتی




تاریخ : پنج شنبه 102/8/25 | 11:6 صبح | نویسنده : زهره صفی آریان

ثانیه های عمر ، همچون ثانیه های عقربه ساعت در گذرست

گذشته ها خوب یا که بد گذشت ، حال هم در گذرست

خود را در مأمن خویش پناه داده، عمر بیهوده در گذرست

به ملجای خویش ، لکن افکار به کجاها در سیر و سفرست

گاهی به تصور در باغ زیبای پاییزی،یا بر امواج زیبای دریا روانست

گاهی جهانی را با فرهنگ های مختلف در سفرست 

گاهی به تقدس در کعبه ، گاهی در حرمین ائمه اطهار به عبادتست

مهم ذهن که به اراده خویش آزاد و در رهائیست

ذهن هر جا که باشد ، جسم و روان همانجا در فراغست

مثبت اندیشی، ز افکار تکامل یافته و سالمست

ساده و سلیس گویم ، زندگی را سخت یا آسان گیری در گذرست

آنچه از ما باقی ماند ، خاطرات خوب یا که بدست 

قدر وجود خود و لحظات را بدانیم ، این بهترست




تاریخ : شنبه 102/8/20 | 11:38 صبح | نویسنده : زهره صفی آریان

آنکه ، اموراتش رسانند دیگران ، به سر انجام 

گوید این موفقیت از آن خودم، آدم پر مدعا ! 

 موفقیت از آن خودش ، گر به شکست، مقصرند دگران ! 

نی حال او جز پر ادعا به سر انجام امورات

گر به همکاری سهیم شدی، ادعا ها بجاست 

گر خواهی به امری و دستوری، پر ادعایی بی جاست

 این منم که صاحب شدم ، ز نفس اماره برخاست !

این منم به اتمام کارم ، ز نفس اماره بر خاست !

این مال من ، نه مال توست ، ماند به دنیا

 هیچ باشد حرص و طمع ، جز بازیچه ای به دنیا 

گر دنیا به فانی ، باقیست نیک و بد اعمال

همانا ، امتحان شویم در این سراشیب دنیا 

چه دلهـــا شکسته شد ، بر سر مال دنیا 

چه جانها، رفته به فنا ، بر سر مال دنیا 

چه حق ها ناحق شد ، ز نفس اماره طماع

هر که راضی به حق قانونی خود در دنیا 

صلح و امنیت باشد ، جهانــــی به گلستان 

قناعت پیشه کن ، به اندازه گلیمت کن پا دراز

طمع نباشد ارزشی ، فقط بر خواسته ز نفس اماره ، هیهات !




تاریخ : جمعه 102/8/19 | 10:16 صبح | نویسنده : زهره صفی آریان

گفت پیغمبر ز سرمای بهار 

تن مپوشانید یاران زینهار

بانک با جان شما آن می کند 

کان بهاران با درختان می کند

لیک بگریزید از سرد خزان 

کان کند کو کرد با باغ و رزان

 

راویان این را به ظاهر برده اند 

هم بر آن صورت قناعت کرده اند 

بی خبر بودند از جان ، آن گروه 

کوه را دیده ندیده کان بکوه 

 

آن خزان نزد خدا نفس و هواست 

عقل و جان عین بهارست و بقاست

مرغ ترا عقلیست جزوی در نهان 

کامل العقلی بجو اندر جهان

 

 جزو تو از کل او کلی شود 

عقل کل بر نفس چون غلی شود

پس به تاویل این بود کانفاس پاک

چون بهارست و حیات برگ و تاک

 

گفت های اولیا نرم و درشت 

تن مپوشان ز آنکه دینت راست پشت 

گرم گوید ، سرد گوید خوش بگیر 

ز آن ز گرم وسرد بجهی وز سعیر 

گرم و سردش نوبهار زندگیست 

مایه صدق و یقین و زندگیست

 

ز آن کزو بوستان جانها زنده است

زین جواهر بحر دل آکنده است 

بر دل عاقل ، هزاران غم بود 

گر زباغ دل خلالی کم بود 

 

برگزیده ای از اشعار مولانا جلال الدین محمد (مشهور به مولوی)




تاریخ : شنبه 102/8/13 | 7:37 عصر | نویسنده : زهره صفی آریان

گر امید به افق روشن نبود زندگی چه سود،سود

گر انتظار به آمدن نبود زندگی چه سود،سود

انتظار ، زندگی را ز ظلمت رساند ،نور به نور

به انتظاری مقدس حال انسان ، خوب خوب

به انتظار ، گشوده شود گره های کور در کور

به انتظار ، سختی ،آسانی شود چه خوب،خوب

ز افق روشنایی آیی به شمارش روز به روز

بدترین حال به انتظار مقدس شود حال خوب،خوب

 

« اللهم عجل لولیک الفرج »




تاریخ : جمعه 102/8/12 | 8:43 صبح | نویسنده : زهره صفی آریان
<< مطالب جدیدتر مطالب قدیمی‌تر >>


.: Weblog Themes By Slide Skin:.