وه چه صدای روح افزائی بگوشم رسد
وه چه سرود دل انگیزی بگوشم رسد
چشمان آن برگ زیبای درخت کهنسال
حرفهای ناگفته آن تنه درخت کهنسال
خشک بودن برخی شاخه های آن درخت
چوانه زدن برخی برگهای آن درخت
ای درخت کهنسال و عاشق
ای درخت سال خورده و دیده دنیا
بیان مفهوم عشق باش
بگو عشق دارد چه سود؟
آرزوی صدای خش خش پای یارم دارم
آرزوی جاودان دیدن یارم را دارم
دلنوشته سال 1362
مرا دیر شناخت یارم
وقتی پریشان شد افکارم
دلنوشته سال 1375
بار نعمت آوردی به باغ من
بار رحمت آوردی به صحرای دلم
وجود طلای یار مرا آوردی
گل پر ارزشم که باشد دوستی آوردی
آن گلهای رنگ رنگ قلبم
آن گلهای خونین رنگ قلبم
یکی من بود یکی یارم
یکی ماه بود یکی ستاره من
من که هستم دلدار یار
من که هستم مونس و غمخوار یار
گل آوردی به باغ ای زیبای من
محبتی به صحرای ذل مونس من .
( دلنوشته سال 1362)
به نام خدا
شروع اشعارم را با نام تو آغاز میکنم
( ای پادشه خوبان دریاب مرا )
گاه لحظه ها گذرند
آرام آرام اما پر معنا
گاه لحظه ها گذرند سریع
اما پر از فیض و نجیب
ای پادشه خوبان در یاب مرا
از من بتو سلام از تو به من یارا
دستم بگیر و نکن مرا رها
ای پادشه خوبان دریاب مرا
نام تو بر زبانم آرامش قلبم
یاد تو در خاطرم آرامش روحم
اعجاز هستی تو مهری بر وجودم
ای پادشه خوبان منتظرت هستم