ای آدم پر مدعا !
خبر نداری ز لحظه ها
خود بینی و خود پسندی
هر چه را تا نوک بینی دیدی
وسیع کن دیدگان را
اقیانوسی کن این دل را
نباشد غرور پایه و اساس
تواضع حس دوستی انسان
رشد کن تا بی نهایت
گر کنار گذاری تکبرت
خواروحقیریست پی در پی
گر دائم به ظلم تن دهی
وجود خویش عزیز دار همیشه
وجود دیگران هم مهمه
قدر دان زندگانی به نفس خوش
شادیها تو تقسیم کن با جملات خوش
گر دانی دلی نیازاری با ادعا
تو گذاشته ای دست در دست خدا
گر خواهی بینی روی او
با نیک نفس دائم روبرو شو
ای آدم پر مدعا
خبر نداری از لحظه ها
گر بوَد ز پیشت گوسفند صفتی
خشم گرگ را پیشت کند نشانی
گر خواهی باشند صاف و یکدل
خوش دار نفس پا گذار روی دل
ای آدم پر مدعا
خبر نداری ز لحظه ها