گـذر از سبـزه زاران و دامنـه هـای کـوه و دشتـی
رشته کوههـای طبیعت،همچنان به هم پیوند زدنی
تا بی انتها ، ناهمواریهـای زمین در فضایی که به رنگ آبی
در بیـابان غربت به دنبال صحنه ای زیبا از زنـدگـی
تـا بیـاسـاید افـکـار را ز خستگـی و بازندگـی
همـرهـان ، یکـی عصا به دست، خـرامان به کهنـسالی
یکی خسته ز پر کاری، گهی ز ناامیدی به امیدواری
دگـری پشت رول، تا رسـاند جـاده را به مقصـدی
معنـا می شود در همین جـاده هـا، برایمـان زندگـی
جـاده های پر فـراز و نشیب ، پیچ خطرناک، به رعـایتی
خلق انسـانی همـانا ، گـر نشود به رعایت رفتار و گفتـاری
به سقوط مـی رسـد همـانـا شخصیت اصیـل انسـانـی
گـر صبـر پیشـه کنیـم ، بـدانیـم در گـذرست ، زندگـی
همـانا حفظ شـود ارتبـاط محبـت و انسـانـی ، گر خـواهـی