مالـــــــی ، که ممــزوج ز حق دیگریســـــت
غیــــــر قانونـی و آن مــال ، در تباهیســــت
حقی به جا مــانده، آن حق گرفتنیســـت
حقی به گردن مانـده ، آن حق دادنیســـــت
گر در زندگــــی ،بی ســــر و سامانیســـــت
هشــــدار کجای پنـــدارت، بند دیگریســـت
گر به جمعی، شنوی که غیبت دیگریســــت
بساط جمع کن مجلسی که مذمت دیگریست
هشدار همانا پشت سرت همیشه به غیبتیست
آنکه دم ز ایمان زده و دائم حرفش مذمت دیگریست
به ذاتش ابلیس بود، تن پوش ایمانش ظاهریست
گر مکانی، میکس مال دیگری یا که شراکتیست
مناجات و نماز باطل بود ، آن مکان غصبیست
حق مردم را باید ادا کرد ، سراسر فرصتیست
گر اندیشه عاقبت بخیری خود و خانواده ایست
مدیون نمانید هرگـز ز طمـع ، که مـال دیگریسـت
تقاصش همین دنیا بؤد ، صعب العبورش به عالم اخرویست