آنکه ، اموراتش رسانند دیگران ، به سر انجام
گوید این موفقیت از آن خودم، آدم پر مدعا !
موفقیت از آن خودش ، گر به شکست، مقصرند دگران !
نی حال او جز پر ادعا به سر انجام امورات
گر به همکاری سهیم شدی، ادعا ها بجاست
گر خواهی به امری و دستوری، پر ادعایی بی جاست
این منم که صاحب شدم ، ز نفس اماره برخاست !
این منم به اتمام کارم ، ز نفس اماره بر خاست !
این مال من ، نه مال توست ، ماند به دنیا
هیچ باشد حرص و طمع ، جز بازیچه ای به دنیا
گر دنیا به فانی ، باقیست نیک و بد اعمال
همانا ، امتحان شویم در این سراشیب دنیا
چه دلهـــا شکسته شد ، بر سر مال دنیا
چه جانها، رفته به فنا ، بر سر مال دنیا
چه حق ها ناحق شد ، ز نفس اماره طماع
هر که راضی به حق قانونی خود در دنیا
صلح و امنیت باشد ، جهانــــی به گلستان
قناعت پیشه کن ، به اندازه گلیمت کن پا دراز
طمع نباشد ارزشی ، فقط بر خواسته ز نفس اماره ، هیهات !