گر صداقت به چهره می بینی
حماقت ازین چهره کرده دوری
گر خواهی دوستت را بفریبی
بدان آنکه فریب خورده، خود شخصی
دنیای ما برابر با تکنولوژی
آنچه ،گویی نی به باور ،رود جستجویی
همانا گر می دید، ترا به صداقتی
حاشا برهم زدی به حیله و مکری
گر ره رفته را نداری بازگشتی
شاید تو هم به فریب ، ز دگری
دزدی همان نی، بالا رود ز دیواری
همانا خواهی دوستانت را بفریبی
چندین برابر قیمت،به جنس بنجلی
چه دیدی ، چه اندیشه کردی
حاشا ازین همه جهالت و نادانی
خواهی طرف را به قرار رودروایسی
رک گوید خوب شد ز تو شد ، شناختی
مثال آنکه دستش در کاسه با کوری
هماندم ، خدا را بداند منظوری
صداقت ، رسم و مرام دوستی
با صداقت ، رسد به اعتمادی