چرا گاهی ز خود غافلیم
فرصت طلایی ،ز دست میدهیم
گذری در بین جماعتیم
گوش سپرده شنویم ، اما غافلیم
خاله می خری برایم جوجه ای
وای بر احوالم: مادرت بخرد در گذری
تو که هستی!؟ خود کنی قضاوتی
آیا او دارد پدر یا مادری
شاید آرزوی دنیایش همان جوجه ای
وای من، مستاصل ازین همه بی فکری
کی به خود آیی ، درک کن لحظه ای
این فرصت طلایی، خوش کن دل کودکی
بخر برایش جوجه،گذار به جیبش مبلغی
کی شود دلها را کنیم دریایی
کی شود درک لحظه ها کنیم
کی شود تصمیم گیریم با اراده ای
شاد کنیم دلها را با همت عالی