در تاسفم، چه بلاها برسر آید ز جوگیری
چهرهای نفاق ، شناخته شود ز جو گیری
پیش دگران سفره دل گشوده ز ساده لوحی
به سختی گذرد، عجب حماقتی در زندگی
تا ورش بیند، چشم پوشد ز حجب و حیائی
هر چه داند، گر هم نداند ، میراند بر زبانی
غافل اینکه نشناسد موقعیت زندگی
از که گوید، که خورده به خانه اش، لقمه نانی
نمک گیر شده اما، امان ز خصلت شیطانی
گر خواهد، رهنمایی باشد به درستی
بهتر که پیشه کرد لحظات را به صبوری
مثال نم نم باران و مناظر زیبا به طراوتی
مثال طلوع خورشید در دم سحری
آرام و صبور ، به روشنگرای جهانی
رسیدن مقصد ، نیاز به صبر پیشه ای
حاشا، خصلت بشر در بی صبری و عجولی
در پس جو گیری بی فکر دائم زند تلنگری