گاهی ندانی ، چرا رو گردانی
گاهی به چند راهی،درمانده ای
گاهی خجل شوی از برخوردی
برخوردی، که ندانی به رفتاری
گاهی همه را به قضاوت نشانی
گاهی کلاه خود کن به قاضی
دانی به رفتار ها، هنجار شکنی
گاهی به دل گرفته ای کینه ای
کینه ناخواسته، ز سر لجبازی
گاهی رو گردانی چون، پر توقعی
توقع نا بجا ، رساند ترا به رذالتی
گاهی با خودت هم در قهری
گاهی ندانی چرا در سکوتی
گاهی سکوتی، ز سر خودخواهی
گاهی در پوست، نگنجی ز پر مهری
گاهی در عبوسی ، ز بی مهری
هرگز نی در رفتار ، به تعادلی
گاهی نباشد ربطی ، به دخالتی
اموری که، نه سر و نه ته پیازی
گاهی خودبینی، ز دیگران برتری
افسوس ندانی، به چشم آنان، عادی
به تواضع، باشد اصالت خاص انسانی
حدی که ز وجودت،نی سواستفاده ای
گاهی ز همین خصلت، گم کرده راهی
برای چه هستی و چه خواهی از زندگی
ایزد، خواهد رساند ترا به کمال انسانی
از فرش به عرش رساند انسان را به تکاملی