با قلم سیه خود مینویسم این شعرم
ز تار مویت ندهم ای دوست به دنیایم
گر شعری گویم ز بهر وفای توست
تواضعم نشان وجود صداقت توست
ز تنهائیم در این ره تغییر من نیست مرا
این هست حس وفاداری زندگانی ترجیح مرا
به یاد تو نگارم بساط مهربانی بر بوم آسمانی
تنها خدا داند مهرت به قلب نشسته گر تو ندانی
در این دنیای فانی گر چه نباشد مرا دوستی
بهتر که نباشد هرگز مرا زندگانی
تو شخصیتم را ز دوستان شناسی
ز گفتار صادقم به باورها رسی
دوست خوب میرساند مرا به عرش الهی
که در خود نمانم ز بن بستهای زندگی
گر شعری گویم ز بهر وفا و صفای توست
خدا گونه باش با مرامم ای دوست