<شعر> دفتر شعر من ....
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دفتر شعر من ....

دفتر شعر من ....

زهره صفی آریان
دفتر شعر من ....

وا نفســـا مــادرم نیـستـی در کنـــارم

لکـن همیـشه هستــی یـادم و یـاورم

اشکهـــا باریـد و مـی بـارد ز دوریــت

لـحظـه‌ای چهــره خنــدان و مهــربانت

در قاب طلائی نقش بست بر دیدگانم

لبخند شیرین و چهـره زیبـای خدائیـت

امیـد بخشیـد مــرا در طـوفـان زندگیـم

به ظاهر نیستی لکن به حقیقت همراهم

ز بــدو زنـدگـی تا رسیـدن به آرزوهـایـم

با صبوری و شکیبائی رساندی به مقصدم

رهنـمـای خــوب و والا مقــامم ، مــادرم

روح طلائیت شـاد ، ای نازنین مادر مهربانم 




تاریخ : سه شنبه 103/6/13 | 11:51 صبح | نویسنده : زهره صفی آریان

مـرور کنــم حـال و آینـده ، در ذهنــم 

واژه بــه واژه ، نـــو شـــود اشعــــارم

کـــلامـی زیبــا، واژه ای پـر بـار وثمـر

بیــانی شیــوا ، ز وارستـگی و محبت 

ز دیاری کهن، به روز شده القا بخش

ز لحظــات خــدائــی ، پــاک و منــزه 

ز ســکوت‌هـای پر معنــا بـه فــراست 

ز افکــار پر دغـدغـه، ره به رسم ادب

به نتـایج رسـانم ، آرزوهـا و اهدافـم

همانا بر آورد نیکی، ز افق خواست خدایم 

تا باشیــم ، از برای وصـل به محبت 

نی برای فصل کردن عشق ز عطوفت

همانا ز رفتار و کردار نیک،جماعت پسندد

نی ز خـود بینـی و تکبـر ، نفــس پســندد

مــرور کنــم حــال و آینــده ، در ذهنــم 

واژه بــه واژه ، نــو شــود اشعــارم

ز لحظــات خــدائــی ، پــاک و مقدس

بر دل نشیند، همانا کلامی که از دل بر آید

کــلامــی زیبــا، واژه ای پــر بـار و ثمــر

بیــانی شیــوا ، ز وارستــگی و محبـت 

تا باشیــم ، از برای وصــل بـه مـحـبت 

نـی، برای فصـل کردن عشق ز عطوفت

حسـن تخـلـص همـانـا پـر معنــا شــود 

کــردار نیـک، گفتـار نیـک ، پنـدار نیک به کلام و گفتارم 




تاریخ : یکشنبه 103/5/7 | 7:29 صبح | نویسنده : زهره صفی آریان

مدیریت چه باشد؟ نظـاره کن، به جهـان 

 

مدیـریت بـود، امـور سختـی در پـی آن 

 

مگر تواند هر کسی امورش به مدبـران

 

همچنـان بـاشـد مـرتب، کـار سـاز جهـان 

 

مدیر جهان را ببین، چه شگفت انگیزان

 

به ترتیب نهاد زیبا کرات سیارات، زمین و ماه

 

حال بنگریم به مدیریت مجموعه ها

 

هر مجموعه ای که داشت مدیر کاردان

 

آن مجموعه بود در ترتیب و نظیف و ادبا

 

چون مدیرش سرا پا بود نظم و انضباط

 

انتقــال دهد، فیـض و ادب را به اشخـاص

 

هر مجموعه ای که باشد به امر این مدیران

 

مــدیر آگــاه ، چــاره انــدیــش مشــکلات 

 

 قــدر دانیــم وجـود بـا ارزش مـدیـران




تاریخ : دوشنبه 103/3/28 | 6:4 صبح | نویسنده : زهره صفی آریان

گـزینشــی بین صـالـح و اصـلـح

گـزینشـی بیـن خـوبــــ و بــرتــر 

گزینشی بین تدین،تعبد و شجاعت

گزینشـی بین تخصص و کـار بلــد 

گزینشی بیـن وفـاداری و رضـایت 

دائــم مــرور شـــود بـه ذهــنـــم 

کـــدام بــرتــر ، کـــدام اصــلــح

هــمــه بــرتــر ، هـــمــه اصــلـــح

خــواهــم نوشــت،بر برگه رائیــم

شـش نفــر ، نــوبــت بـه نــوبــت

هــر شصـت و یـک روز ،تــک نفـر

باشیـد ، رئیـس جمهـور مـمـلکــت . ??




تاریخ : یکشنبه 103/3/27 | 4:45 عصر | نویسنده : زهره صفی آریان

بــه حــرمــتـــــ قــلــم در دســتـــم 

به حرمت جاری شدن کلام بر ذهنم

حرمتی که واژه ، واژه اشعـار برآید

ز شعـر نور دمد رهنمائی ، به عاقبت 

همــانــا کــلامــی که از دل، بـر آیــد

لاجــرم گـفـتـمــان، بـر دل نشیــنـد 

مقـام را دریـاب گــر باشد به لیــاقت

زمـان ،امتحان الهی، گر باشی به صداقت

چشم و دل باز کن لحظات به غنیمت

به تعهد پذیری،گذر جاده های بغرنج 

گر نظاره گر جماعتی ، بدان تکلیفت

مبـادا هـرگـز ظلـم و جـور ! به کیـاست

به دریائی دل ، گذر کن ز جفای جهالت

امـورات را واگـذار به خدا، نه به غفـلت

همانا خود باوری ، مبنای دور ز قساوت

پیشرو به نام خدا در قبالی ز سعادت 




تاریخ : شنبه 103/3/26 | 4:39 عصر | نویسنده : زهره صفی آریان

بــزرگــی و عظمـت، از آن خــداونـدست

گـر تـو آقـا بـزرگـی،گـزینش مـا جهـلست

هـدفی گـر به سقوطی ، گزینش مکرست

همانا ، لانه کرده ابلیسـی که در کمینست

به حـرص و ولـع ، دنیـا به چه تدبیرست 

چه خواهی ازین دنیای فـانی،دل گرفتارست

گر به جهلی ، جهان از آن سیاست مدارانست

هشدار قدم جای پائی گذاری،عاقبت همانست 

بگـذار خـدا را به خدائیـش ، گـر به تعقلست

تدبیر و تدبر از آن اوست ، چون جـای حقست 




تاریخ : دوشنبه 103/3/21 | 4:40 عصر | نویسنده : زهره صفی آریان

به نام خالق بهار ، به نام خالق ایران

زیباترین واژه ای ، که شد شنیدار

خدا را ز‌ عمق وجود، لحظه ها به یاد

طی انجام امورات ، سرا پا جان نثار

 

*(سخنی که از دل بر آید ، لاجرم بر دل نشیند)*

 

بعد از چند صباحی ، برانگیخته شد اشعار

به ژرف و صداقت گویای همین واژه ها

همانا که آشنای دیرینه به انجام امورات

وطن نفروشد به بیگانه، حتی زره ای ز خاک

نه گویای مکر و حیلت که ننشیند بر دلها 

ظاهر و باطن همین باشد ، به دیده ها

به انجام سخت امورات، چه بهتر کار بلد ها

همانا که آشنای به حفظ وطن ، وفاداریها

به خوبی سخن راند و به صداقتی پیشتاز

به جمع مردم آید و مشکلات را چاره ساز

فرهیخته ، باسواد ، دارای مدرک دکترا

به حفظ شرافت، وطن باشد سرافراز

 




تاریخ : یکشنبه 103/3/13 | 12:40 عصر | نویسنده : زهره صفی آریان

گــاهـی زبـان قاصـرست ، ز گفتن خوبیـها 

گــاهی به شوکـی، در زبــان بر نیاید کلام

گاهی به سوگ ناخواسته، بسته شود افکار

سهل انگاری تا چه حد ، ز مخاطره به جان

شـرایط و ظـواهـر ، امـر به گذر نکردنهـا

همـانا گـذری نکنی،ز مرحـله خـط قـرمـزها

رجوع به عقل و هوش ،به کجا چنین شتابان

گویی قسمت این بود ! لکن به تعجیلی ای دریغا 

گـر به صبـوری و تعقـل ، به انجـام امـورات

این نبـاشد سـرنوشت هـرگز به سقـوط یاران

همـانا ، حفظ تعـادل ، اینجـا شود ، معنـا  

گـر به حفظ تعـادل باشـد خلقیـات انسـان

نفس ، بیـراهـه نرود ، نشـود گـم کرده راه

فرصتی باشد به تصمیمـات درست، همانا

گر رسیدنی شد ، بهر لیاقتها ز جانب خدا

بدانیم چشـم امیـدی هست به سـوی مـا

اختیار تعقل را ندهیم ، به دست روزگار

بدانیم نقش دارد ابلیس به سقوط انسان

به هر نقش و حیلتی، به افول وجود انسان

چون قسم خورده تحکیم،به درگاه خداست

پس ای انسـان، گـر رسیـدی به والا مقـام

اینجـا بـرایـت، امتحـان الهیـست،به حفظ لیاقتها

به دور از غـرور و حفظ حرمتهای بجـا

به حفظ تعادل و تعقل، پوزه ابلیس را بمال به خاک




تاریخ : چهارشنبه 103/3/2 | 6:43 صبح | نویسنده : زهره صفی آریان

گــذر هــر روزی ، تــولـــدی دگـــرست

هــر ارتقـــاء فـکــری تولــدی دگـــرست 

طبیعت هم به هر فصل، تولدی دگرست

هـــر زاد و ولــدی، گــر تــولــدی بـاشــد 

بــه تکـامــل رسیـدن، تـولــدی دگــرست

 بهاران نور تولد، رخشان شـده، هماندم

شاکر به درگاه خداوند ،که اوست خـالقـم 

لکن به خـدا رسیدن هـم ، تولدی دگـرست 




تاریخ : پنج شنبه 103/2/20 | 3:27 عصر | نویسنده : زهره صفی آریان

گـاهی بر زبـان رانـده میـشه، ناخواسته حـرفـی و کـلامـی

از همـان کـلام و حـرف تلـخ، میشه دلـی رنجیـده خاطـری

همــاندم گـر شنیـدی سـخنـی، ز کـاهلـی و سبـک عقلـی 

سـکـوت زیبـاترین مـرام تـوست ، تـا آنکـه جـواب دهــی 

چنـد قـدم جـلوتـر متـوجـه شـوی کـه بفکـرت هست خـدائـی

جواب داده می شود درطبیعت به تأدیب  همان شخصی

بـه خـدای رحمــان و رحیـم پـس بسپـار ، تمـام لـحظـاتـی

مبـادا غـافـل شـوی لحظـه‌ای، از وجـود خـدای جهـانـی 




تاریخ : شنبه 103/1/25 | 11:12 عصر | نویسنده : زهره صفی آریان
مطالب قدیمی‌تر >>


.: Weblog Themes By Slide Skin:.