کاری نکنیم که ز سر تدبیر شود اسیر بی تدبیری
جمله پر محتوایی، عمل تا حرف هست فاصله ای
مهم اندیشیدن به عاقبت انجام اموراتی
بینی ز سر نادانی،شد گره کور، به کاری
سالیانی،به تقلایی،اما گره نشد رهایی
همانا گره اول،سهل انگاری، بی توجه به عاقبت کاری
همانا رساند در آتی، صاحب حق را به شکوایی
یا که لجبازی ، یا به تعهدی، یا سر بی تدبیری
هنوز به عدالت هم نشده اقدام،به پایان کاری
همه به امیدی، رسد روز قیامتی
بررسی شود حساب و کتابی ؟!
مضحک! امورات دنیوی واگذارد به روز محشری
همانا باشی به دنیای خود ، حق را به دفاعی
نه ظلم کنی نه مظلوم واقع شوی، به دفاعی
طالب آن باشی، که سهم توست ازین زندگانی